تب فلسفی

ساخت وبلاگ
هدف از بازسازی اسطوره با بازسازی اسطوره ها در پی چه چیزی می گردیم؟ ما نمی خواهیم از جنبه های ماوراء الطبیعی چون گذر کردن از آتش یا راه رفتن روی آب و یا پریدن در هوا پیروی کنیم. این امور در قالب تخیّل و تحیّر می گنجند. در حقیقت این موارد را باید به مثابه ی چاشنی های اسطوره در نظر گرفت که برای ایجاد تعجب کارساز است. پس از آنها عبور می کنیم. در روایت های اسطوره ای، همواره شخصیت هایی بروز می کنند که اعمالی را انجام می دهند آیا ما می خواهیم مانند آنها باشیم و از کارهای شان تقلید کنیم؟ این هم امکان پذیر نیست چون تقلید کردن از دیگران آن هم از جنس معجزه نه امکان پذیر است و نه مطلوب. و بر فرض امکان دردی را دوا نمی کند. از سوی دیگر زمان و مکانی که شخصیت های اسطوره ای در آن قرار دارند هم از دسترس ما خارج است چرا که گذشته ی زمانی قابل بازگشت نیست. این که زمان برنمی گردد امری مسلم است اما مکان که تغییر چندانی نمی کند چگونه باید از آن هم صرف نظر کرد؟ در مقام پاسخ باید گفت: مکان حادثه تابع زمان حادثه است یعنی مکانی که در آن کاری صورت می گیرد مختص به زمانی است که رویداد در آن رخ داده است. وقتی زمان سپری می شود مکان اختصاصی آن هم از بین می رود. بنابراین زمان و مکان هم قابل ارجاع نیستند. از طرفی اسطوره ها اموری هستند که در لازمان و لامکان شکل می گیرند یعنی اصلا تابع زمان و مکان نیستند که ما بخواهیم دوباره از آنها بهره بگیریم. پس وقتی شخصیت ها و اعمال آنها و زمان و مکان خاص آنها در دسترس ما نیست دل سپردن به اسطوره به چه معناست؟ در پاسخ می گوئیم کارکرد اسطوره ها گذر از سطح عادی و معمولی زندگی است. اگر می خواهید گونه ای دیگر از زندگی را تجربه کنید امکان پذیر است. موانع و دست اندازهای رو تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 29 تاريخ : پنجشنبه 24 اسفند 1402 ساعت: 15:33

تناقضات متنیعجیب است که نه فقط اصطلاح ها که افکار یک آدم چقدر کم تغییر می کند.(زمان بازیافته ص 65)پیروی شفاهی از ایده ی دیگران و فاصله گیری از متن مکتوب، فرد را دچار نوعی سرخوردگی، سردرگمی و تقلید محض از دیگران می کند. عیب سخنان شفاهی آن است که به شدت متأثر از بستر فرهنگی و موقعیت اجتماعی گوینده و شرایط روحی- روانی اوست. اما متن مکتوب کمتر به این عوامل وابسته است. چون عمل نوشتن بر خلاف گفتن در یک فضای گسترده و همه جانبه تری صورت می گیرد. در گفتار شرایط آنی حضور فعّال دارند. گفتن معمولا با احساسات عاطفی و هیجانات روانی همراه است ولی در نوشتار تمام گذشته ی فکری و حتی اندیشه های آینده نگرانه ی نویسنده نیز دخیل هستند. نوشتن ثبت دائمی ایده ها در تراز اندیشه هاست.واکنشی که از سوی مخاطب یا خواننده در حوزه ی سخن یا مطالعه ی یک متن رخ می دهد و با مکانیسمی به فرجام فهم می رسد، هرمنوتیک گویند. به تعبیر دیگر کارکرد هرمنوتیک تکامل دادن نظریه ی کنش خواندن است. برای درک یک متن، شما محتاج زندگی کردن با آن هستید. نکته ی قابل ذکر این که باید بین مفهوم دانش و بینش تفکیک قائل شد. ما در تبیین علوم طبیعی از روش تجربی (دانش) بهره می گیریم اما برای کشف و توجیه گزاره ها در علوم انسانی نیازمند روش هرمنوتیکی (بینش) هستیم. به قول مولویهر که در خلوت به بینش یافت راه او زدانش ها نجوید دستگاه (مثنوی3/3856)ما باید با مطالعه کردن یک کتاب، خود را در آن جستجو کنیم و از قبلِ همین بازیابی، زندگی خود را ترسیم نماییم. یعنی مطالعه نوعی پراکسیس و عمل است. پروست در کتاب «زمان بازیافته» می نویسد: خواننده هنگامی که کتابی می خواند، خواننده ی خویشتن است. هیچ من خودساخته ای پیش از خواندن وجود ندارد. کنش خواندن، من تازه تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 29 تاريخ : پنجشنبه 24 اسفند 1402 ساعت: 15:33

عید زمانی برای اندیشیدن هر چیزی زمانی از آنِ خود دارد، زمانی برای تولد و زمانی برای مردن؛ زمانی برای سبکبارانه شوخی کردن در هر نسیم بهاری و زمانی برای شکستن در زیر بار طوفان پاییزی؛ زمانی برای شکفتن در کنار آب روان و زمانی برای پژمردن و فراموش شدن؛ زمانی برای جست و جوی زیبایی و زمانی برای نادیده گرفته شدن مصیبت ها؛ زمانی برای مراقبت صبورانه و زمانی برای رانده شدن تحقیرآمیز؛ زمانی برای لذت بردن از گرمای آفتاب صبح و زمانی برای مردن در سرمای شب. همه و همه زمانی از آنِ خود دارند.(خلوص دل تمنای یک چیز است ص 40) پاراگراف فوق از سورن کی یر که گور متأله دانمارکی، حکایت جهان تزاحم هاست. در بیان این معنا که زمان امری سیال و روان است که پدیده ها در آن به ظهور می رسند. ظهوری نه از سر اراده و اختیار ما بلکه در همخوانی با کائنات. درک و دریافت این جهانِ رازآلود به ما کمک می کند تا اولویت های خود را در رویارویی با پدیده ها مشخص و معین کنیم. وجود تضادها و تناقض های هستی در زندگی آدمیان بیانی از همین جهان تزاحم هاست. به بیانی ساده تر سهم ما از هستی به بهای نادیده گرفتن سهم دیگری نیست. مطالبات و درخواست های نامعقول ما از هستی و خدای هستی همواره مانعی برای رسیدن دیگران به خواسته هایشان است. درک جهان تزاحمی در راستای کاستن خواسته ها و آرزوها و قانع شدن به اندک درخواست هاست. از این رو اولویت بندی امور ضرورتی عقلانی است و این عین شکرگزاری از خداست. در این زمانه ای که عید باستانی نوروز با عید قرآنی رمضان با هم تلاقی پیدا کرده اند نباید درخواست های روزه داران از خدا فراتر از حد معمول باشد و نه آرزوهای نوروزیان به فراخنای گیتی. عافیت طلبی و عاقبت اندیشی هر دو مطلوب است. مولوی خطاب به اولی ها تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 36 تاريخ : پنجشنبه 24 اسفند 1402 ساعت: 15:33

از تو بر من تافت(9)بازتاب سخنان حضرت علی(ع) در مثنوی مولویهست ایمانش برای خواست او/ نی برای جنت و اشجار و جوترک کفرش هم برای حق بود/ نه زبیم آن که در آتش رود(مثنوی 3/2-1911)ان قوما عبدالله رغبة فتلک عبادة التجار و ان قوما عبدوا الله رهبة فتلک عبادة العبید و ان قوما عبدوا الله شکرا فتلک عبدة الابرار(نهج ح 229) نردبان هایی ست پنهان در جهان/ پایه پایه تا عنان آسمان(مثنوی 5/2556)راه های مختلف می راندش/ تا رساند سوی بحر بی حدش(مثنوی 5/220)الطرق الی الله بعدد انفس الخلائق(فیه ما فیه ص 97)روستایی بین که از بدنیتی/ می کند بعد اللتیا و التی(مثنوی 3/599)این ضرب المثل را حضرت امیر در خطبه ی پنجم آورده است. هیهات بعد اللتیا و التی.اسپر آهن بود صبر ای پدر/ حق نبشته بر سپر جاء الظفر(مثنوی 5/2469)الصبر کفیل الظفر(غرر الحکم ص 760)چون زنامردی دل آکنده بود/ ریش و سبلت موجب خنده بود(مثنوی 5/2511)این نه مردانند این ها صورت اند/ مرده نان اند و کشته شهوت اند(مثنوی 5/2886)یا اشباه الرجال و لارجال(نهج خ 27) + نوشته شده در سه شنبه یکم اسفند ۱۴۰۲ ساعت 10:34 توسط عباس فضلی  |  تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 27 تاريخ : چهارشنبه 9 اسفند 1402 ساعت: 5:28

رمضان و امتحانتصور اولیه ما بر این مبناست که انسان های مؤمن فقط در برخورد با سختی ها و گرفتاری های زندگی مورد امتحان الهی قرار می گیرند؛ حال آن که بنده های الهی در خوشی ها و خوبی ها هم همواره در معرض امتحان اند. چنان که مفهوم صبر به مثابه ی بارزترین مصداق در مقابل آزمایش آدمی، در سه راستا شکل می گیرد که دو مورد آن یعنی صبر در معصیت و مصیبت به ناملایمات برمی گردد اما بخش سوم آن صبر در عبادت است که به حسب درجه ی ایمان افراد معیّن می شود. چرا که ایمان آدمیان در طیفی از صفر تا صد در نوسان است. گویا رفتار یک فرد مؤمن در زیر ذره بینی از صداقت و قداست مورد ارزیابی قرار دارد و در فرهنگ دینی، جهت گیری های او نسبت به پدیده های پیرامونی همانا مفهوم امتحان و آزمایشی است که درصد ایمان او را رقم می زند.در آستانه ی عید باستانی نوروز، ماه رمضان هم از راه رسیده است. این ماه با فریاد بلند صلا می دهد که ای بندگان خدا مرا با روزه داری و تقواپیشگی پاس دارید. درست در همین دوراهه ی بهار قرآن و بهار طبیعت است که مؤمنان حقیقی از مسلمانان شناسنامه ای بازشناخته می شوند. آنهایی که به حرمت این ماه قید سفر و گردش به اقصا نقاط کشور را می زنند تا روزه ی خود را بگیرند و در مقابل کسانی که بی خیال حلول ماه رمضان، به گردش و تفریح تن می دهند. اتفاقا تغییر در سال های قمری و هجری فرصت خوبی برای امتحان مؤمنان و بازشناسی آنان از مدعیان ایمان است. ترجیح بهار قرآن بر عید باستانی نوروز دقیقا به معنای انتخابی از سر ایمان و توجه به فرامین و دستورات الهی است. البته بحث در تقابل دین گرایی و ملی گرایی نیست تا عده ای با این ریسمان پوسیده به نبرد با داده های دینی بپردازند چون کسانی که دغدغه ی ایمانی دارند حتی در تشکیک و تفک تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 23 تاريخ : چهارشنبه 9 اسفند 1402 ساعت: 5:28

مواجهه با کتاب برای این که خواندن یک کتاب بر شما روا و روان شود نیاز است که به موارد فیزیکی و محتوایی آن توجه ویژه داشته باشید. این امر سبب می شود شما با میل و رغبت بیشتری به سراغ کتاب بروید. 1- شکل و رنگ و اندازه ی کتاب و تعداد صفحات زمینه ی مناسبی برای آشنایی اولیه با کتاب است.2- نام کتاب و نویسنده، مترجم و انتشاراتی سرآغاز خوبی برای شناخت کتاب است.3- عنوان اصلی و فرعی که حاصل زحمت نویسنده، مترجم یا ناشر است راهنمای شما به محتوای اجمالی کتاب است.4- چکیده ای که پشت صفحه ی آخر نوشته شده است به شما کمک می کند تا نویسنده و کار او را بشناسید. از این رو با دیدن یک کتاب در کتابفروشی و یا کتابخانه، برای درک ابتدایی محتوای آن شما به ناچار باید چکیده را بخوانید و پس از آن تصمیم به خرید و یا خواندن آن بگیرید. 5- مقدمه ی نویسنده و یا مترجم هم خیلی کارساز است چون روند شکل گیری و اهداف نهایی و نوآوری ها در آن ثبت شده است. 6- ذهن آدمی همواره به مقایسه و رابطه ی بین محتوای کتاب با دیگر کتبی که در این حوزه نوشته شده است جلب می شود. این امر ضمن گسترش دایره ی آگاهی سبب می گردد که شما نسبت به خرید و یا خواندن کتاب مذکور تمایل پیدا کنید. البته در مقایسه نباید خلط انگیزه و انگیخته کرد و از عنصر حبّ و بغض پرهیز نمود. + نوشته شده در سه شنبه هشتم اسفند ۱۴۰۲ ساعت 19:33 توسط عباس فضلی  |  تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 23 تاريخ : چهارشنبه 9 اسفند 1402 ساعت: 5:28

- تمثیل غار تلفیقی از اسطوره و فیلم و فلسفه است. - درک بصری از نگاه پدیدارشناسی نوعی بازتولید اندیشه است.- سینما هم داستان را روایت می کند و هم به نمایش می گذارد.- دیدن سایه به معنای حضور اندک نور به غار است اما کفایت نمی کند و گاه آدمی دچار توهم می شود.- نگرش فلسفی وقتی است که از غار خارج شویم.- خروج از غار به معنای فاصله گرفتن از تجربه ی حسی و به کارگیری عقل است.(افلاطون)- عرفا این فاصله گیری را به معنای فاصله گیری از خود معنا کرده اند.- فیلم مانند متون مقدس قابلیت خوانش های مختلف دارد.- تصویر روند شکل گیری شخصیت ها و رویدادهاست و آغازی برای فلسفه ورزی و تحلیل امور ملموس است.- فلسفه ورزی یعنی یادآوری سؤالات اصلی هستی در طول زندگی(بهشت بر فراز برلین)- برای کنترل و نفوذ بر انسان ها باید همواره ذهن شان را با تصاویر گمراه کننده و نادرست از جهان پر کرد.(پیرو اثر برتولوچی، پرتقال کوکی اثر استنلی کوبریک)- پس از تمثیل غار برخی سینما را رؤیاپردازی می دانند.(برهان رؤیای دکارت)- افلاطون و دکارت معتقد بودند که حواس تنها منبع شناخت نیست عقل هم باید به کار گرفت.- در نگاه تجربه گرایانه به جهان که جان لاک و دیوید هیوم مدافع آن بودند، دیدن مساوی با باور داشتن نیست. آنچه ما درک می کنیم همواره متکی به نظریه است. تفاوت پزشک و غیرپزشک همین است.- کانت عقلگرایی افلاطون و تجربه گرایی لاک و هیوم را به یکسان یکسونگر دانست و در کتاب «سنجش خرد ناب» گفت: علاوه بر تجربه و عقل ما نیاز به اصول نظام بخش(مقولات فاهمه) چون جوهر، علیت، نسبیت و... هستیم. + نوشته شده در شنبه هفتم بهمن ۱۴۰۲ ساعت 11:10 توسط عباس فضلی  |  تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 24 تاريخ : دوشنبه 16 بهمن 1402 ساعت: 16:57

فقها و عرفاشیعیان امامی از خطر گسترش عقیده ی حلاج که اساس آن بر پایه ی عقیده ی اهل سنت بود آگاه شده و می دانستند که به عقیده ی طرفداران نظریه ی حلاج یک فرد ممکن است تا حدّ تقدس ارتقاء یافته و صاحب قدرت خارق العاده ای شناخته شود و بدین قرار، اساس عقیده ی شیعه را که نیروی خارق العاده را حق ویژه ی اولاد حضرت علی(ع) می دانستند از ریشه و بنیاد متزلزل سازد.(امام محمد غزالی، مونتمگری وات ص 109)به حسب این تحلیل، فقهای شیعه برای معصومین درجه ی خاصی قائل بودند که همسویی دیگری را برنمی تابیدند. + نوشته شده در جمعه سیزدهم بهمن ۱۴۰۲ ساعت 9:18 توسط عباس فضلی  |  تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 24 تاريخ : دوشنبه 16 بهمن 1402 ساعت: 16:57

نوشتن برای خویشتن خیلی ها برای این که مطلبی را بنویسند، دچار دگردیسی و مشکل می شوند و نمی دانند از کجا شروع و به کجا ختم کنند و با چه انگیزه ای دست به نگارش بزنند. یا این که چگونه نوشته ی خود را پرورش دهند. توجه به مقدمات و مراحل زیر به شما کمک می کند تا بر نوشتن خود مسلط و در ویرایش و تداوم آن کوشا باشید. اولا نوشتن مانند خواندن نیازمند تکنیک های خاص خود است و انگیزه ی قوی می طلبد تا فرد متقاعد شود به آن بپردازد. پاره ای افراد برای دریافت یک آرامش درونی اقدام به نگارش می کنند. عده ای هم از این که به دیگران نشان دهند که اهل نوشتن هستند، دست به قلم می شوند و بعضی هم برای ماندگاری و یادگاری خاطره ای قلم را بر روی کاغذ می چرخانند. برخی هم ... ثانیا فضای مجازی در جهان امروز، آدمیان را تحریک به نوشتن می کند. ساخت وبلاگ و پیج اینستاگرام و کانال تلگرامی و تشکیل گروه های واتساپی فرصت خوبی برای اظهار نظر و کامنت هایی است که گاه منجر به نوشتن مطالب بلند می شود. در حقیقت می توان گفت همین فضای مجازی سبب علاقه مندی افراد به نگارش شده است. چرا که در این فضا نوشته ها به اقصا نقاط جهان منتشر می شود و به اندک زمانی به دوستداران دانش می رسد. حال تصور کنید نویسندگانی که در گذشته ی تاریخ دست به نگارش می زدند با چه انگیزه ی بلند و همت ستودنی مطلبی را قلمی و به استنساخ آن می پرداختند. تا شاید به دست آیندگان برسد و آنها هم از آن بهره ای ببرند. البته اگر نوشته ی آنها زیر خروارها خاک تاریخ مدفون نشود و دیگرانی باشند که از آن محافظت نمایند و در گسترشش بکوشند. اما در جهان جدید، تکنولوژی و صنعت چاپ، این امور را به سهل الوصول در اختیار دیگران قرار می دهد. از سوی دیگر، جهان جدید با وجود ابزار فراو تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 20 تاريخ : دوشنبه 16 بهمن 1402 ساعت: 16:57

کودکان در دوره دبستان چند نکته مهم به والدینی که کلاس اولی دارند. با آغاز سال تحصیلی شور و شوقی وصف ناپذیر کودکان دبستانی خصوصا کلاس اولی ها را فرا می گیرد. خانواده ها با یک حرص و ولع خاص نظاره گر این حضور و شوق هستند. برای کسانی که اولین بار فرزند دلبند خود روانه ی مدرسه می کنند این حضور معنای دیگری دارد و از این رو ذکر مواردی چند ضروری به نظر می رسد.۱- دوره دبستانی از جهت تعلیم و تربیت بهترین دوران است. در این دوره از یک سو کودک از آرامش و ثباتی برخوردار است و از سوی دیگر ویژگی های روانی در این سن آمادگی کاملی برای تربیت پذیری و ادب آموزی دارد. در آموزه های اسلامی از این دوره با تعابیر گوناگون یاد شده است. پیامبر اسلام(ص) از کودک در این دوره با خصوصیت عبد(بنده) یاد فرموده اند. حضرت علی(ع) او را فرد خام معرفی کرده اند و در روایتی پیامبر اکرم(ص) این دوره سنی را سن تادیب یعنی تربیت و ادب آموزی نامیده است. از این تعابیر چنین بر می آید که اولا کودک در این دوره ی سنی انعطاف و پذیرش بیشتری برای تربیت دارد. ثانیاً آموزش و سعی کودک از این مرحله آغــاز می گردد.۲- ورود کودک به محیط جدید با دو اتفاق مهم همراه است. الف دوره ی رفاقت و یادگیری ب مرحله ی نوینی از استقلال و فطام.(جدا شدن روانی از پدر و مادر) در خانه روابط فردی تر و عاطفی تر ولی در مدرسه جمعی تر و منطقی تر است. خانه و مدرسه مکمل یکدیگرند. از همین روست که می گویند همکاری اولیاء و مدرسه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. تحقیقات نشان داده در مدارسی که والدین با اولیای مدرسه کمتر ارتباط داشته اند؛ دانش آموزان با مشکلات رفتاری بیشتری روبه رو بوده اند. در جامعه ی ما به علت عدم اطلاع و آگاهی اکثر والدین معمولاً ارتباط آنها تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 33 تاريخ : دوشنبه 18 دی 1402 ساعت: 19:57

حماسه ی غدیر به روایت اهل سنت یکی از پرسش های دینی که همیشه ذهن هر مسلمانی را گزش می دهد، این است که چرا علی رغم معرفی حضرت علی(ع) در روز غدیرخم به عنوان جانشین و وصی پیامبر(ص) توسط شخص پیامبر اکرم(ص) و در حضور هزاران زائری که از حجة الوداع(اولین و آخرین حج) می گشتند. یکباره پس از رحلت آن بزرگوار شورای سقیفه به خلافت ابوبکر رأی داد و نه تنها علی(ع) را به شوری دعوت نکردند بلکه در غیابش به کاندیداتوری او هم اشارتی نشد؟ و این تصمیم عجولانه و یا به قول خود ابوبکر ناگهانی(۱) و یا به تعبیر عُمَر لغزشی(۲) چگونه مسیر تاریخ را عوض کرد؟ این چرا و ده ها چرائی دیگر نیازمند تحقیق و بازنگری در تاریخ صدر اسلام را بر هر فرد محققی ضروری نموده و با پاسخ به چرائی ها تا حدی پرده ابهام از وقایع پس از رحلت گشوده و چهره ی حقیقت را آشکار خواهد کرد.در این مقال در مقام پاسخ به سؤال فوق ابتدا دیدگاه برخی از دانشمندان اهل سنت اعم از تاریخ نگاران و محدثان و مفسران را بررسی نموده، سپس تحلیل واقعه ی غدیر و پیامدهای آن را از زبان دانشمندان شیعه بازگو می شود. تاریخنگاران: محمد بن عمر واقدی صاحب کتاب «المغازی» در مورد واقعه ی حجة الوداع پس از آن که سفر پیامبر(ص) را از هنگام شروع از مدینه لحظه به لحظه و روز به روز دنبال می کند ولی بدون اشاره به کیفیت مراجعت، ناگهان به اخبار ورود پیغمبر به مدینه می پردازد و سپس حوادث را در مدینه دنبال می کند(3) طبری گرچه مانند واقدی اخبار حجة الوداع را به تفصیل ذکر نمی کند و فقط به پنج صفحه بسنده می نماید ولی او هم بدون ذکری از برگشت پیغمبر به مدینه پس از بیان مناسک حج آن حضرت به شمارش غزوات می پردازد.(4) ابن هشام نیز که اخبار حجة الوداع را از شروع سفر تا پایان مناسک در پنج تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 33 تاريخ : دوشنبه 18 دی 1402 ساعت: 19:57

پزشک مظهری از اسماء الهیدر هنگام مواجه یک بیمار با پزشک در جهت معاینه و درمان همواره یک سؤال اساسی مطرح است که عامل اصلی نجات بیمار و بهبودی وی چیست؟ آیا خداوند او را بهبودی می بخشد؟ یا این که پزشک و دارو عامل اصلی نجات بیمار است؟ و یا عامل دیگری در رفع بیماری مؤثر است؟ در مقام پاسخ به سؤال اساسی و فرضیات مختلف آن، یک انسان معتقد و مسلمان دچار نوعی تناقض و پارادوکس ظاهری می شود. برای رهایی از این تنگنا، در این مقاله ابتداء جنبه ی تئوریک دینی مورد ارزیابی قرار می گیرد سپس با بیان مصادیق مختلفی از معنای تئوریک مسأله به تبیین نظریه اشاره می شود.تبيين دینی پدیده هاهر انسانی در جهان دنیوی با سه مسأله ی اساسی مواجه است خدا، انسان و پدیده یا حادثه ای که برای او پیش می آید. یکی از دغدغه های اصلی یک مسلمان، تأثیر پذیری هر یک از این سه مقوله در زندگی اوست. تاریخ از نظر دین عبارت است از صحنه هایی که در آن اوصاف خدا و اوصاف انسان به ظهور رسیده و هم خدا و هم انسان، هر دو خود را نشان داده اند و چون همواره خدا همان خداست و انسان هم همان انسان است، تاریخ مایه عبرت آموزی است. انسان ها در برابر نعمت و رحمت و لطف اولیه ی خداوند به گونه های مختلف واكنش نشان داده اند.·از سویی انسان، در برابر نعمت و رحمت خدا، یا کافر و ناسپاس بوده و یا سپاسگزار و شکر گزار. و خداوند نیز در برابر شکر و ناشکری آدمیان واکنش نشان داده است. و این قصه پیوسته تکرار شده و تا دنیا دنیاست تکرار خواهد شد. از نظر دینی تاریخ عبارت است از صحنه ی آزمایش انسان و واکنش خداوند در برابر نتایج این آزمایش. بنابراین معادله ای که در تبیین دینی برقرار می شود یک معادله سه پارامتری است. هر حادثه ای که اتفاق افتد یا نتیجه ی ظهور و دخالت او تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 21 تاريخ : سه شنبه 12 دی 1402 ساعت: 16:22

آثار انتظار امام زمان(ع)مقدمه شناخت حجت خداوند و امام زمان(ع)، مهمترين وظیفه ی یک فرد منتظر و تلاش برای کسب معرفت نسبت به وجود مقدس آن امام است. چرا که انسان بدون شناخت امام و منزلت او نمی تواند وظیفه ی خود را و آثاری که بر آن مرتبت است، تشخیص دهد. همان طور که در روایت نبوی معروف است من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية. هركس بميرد و امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده یعنی بی ایمان از دنیا رفته است.معنای انتظار برای آگاهی از اثرات واقعی انتظار ظهور حضرت مهدی(ع) باید معنای انتظار را دریافت. انتظار یعنی آماده باش کامل برای پذیرا بودن و همراه بودن با منتظر. انتظار آمدن یک امام مصلح و عدالت گستر، آمادگی خاصی را می طلبد. ما باید در تمام زمینه ها آمادگی کامل داشته باشیم و در درجه ی اول باید سطح اندیشه ی خود را بالا ببریم تا توان همکاری لازم در پیاده کردن آن برنامه ی عظیم را داشته باشیم. انتظار یک مصلح جهانی به معنای آماده باش کامل فکری و اخلاقی و مادی و معنوی برای اصلاح همه ی جهان است. برای تحقق بخشیدن به چنین انقلابی، مردان بسیار بزرگ و مصمم لازم است چون تا زمینه ی ظهور فراهم نگردد امکان ظهور امام زمان(ع) میسر نخواهد شد. چرا که آن حضرت پس از قیام به یارانی نیاز دارد که حداقل در یکی از عرصه ها بتواند مفید واقع گردد.آثار انتظار1-خودسازی یکی از آثار انتظار خودسازی و تهذیب نفس و کسب فضائل اخلاقی و آراسته شدن به صفات خوب انسانی است. روایاتی که در این باره وارد شده روشنگر این واقعیت است که یک نوع رابطه و تشابه میان مسأله انتظار از یک سو و جهاد و مبارزه با دشمن از سوى دیگر وجود دارد. حضرت علی(ع) در این خصوص می فرماید: به برکت آن امام گروهی از مردم برای دفاع از دی تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 20 تاريخ : سه شنبه 12 دی 1402 ساعت: 16:22

حکمت، گمشده ی مؤمن*1- طرح مساله خداوند متعال خود را حکیم نامیده است(بقره /32) از ديدگاه قرآن لقمان حکیم است و بر اساس این حکمت توصیه های حکیمانه ای را به فرزندش تعليم کرده است.(سوره لقمان) فلسفه، طب، كيميا را نیز حکمت خوانده اند و صاحبان این علوم را حکیم نامیده اند.(المعجم الوسيط) بر اساس اقوال مختلف حکمت مطرح شده در قرآن به معانی بسیار آمده که عبارت است از: علم به قرآن، رسیدن به واقع و حقیقت، علم دین، نبوت، شناخت خدا، فهم، ترس از خدا، قرآن و فقه، علم و دانش دارای منفعت فراوان.(ترجمه تفسير مجمع البيان 1613، التفسير المنير /3/ 62 به بعد و تفسير التبيان 349/2) مساله ی ما این است که معنای حکمت چیست؟ چرا خداوند حکیم نامیده شده است؟ آیا حکمت مفهومی دنیوی است؟ اگر حکمت مفهومی غیر دنیوی است آیا فقط در اختیار خداوند است؟ یا افراد بشر نیز بدان راه دارند؟ و در صورت دسترسی بشر به حکمت، کمیت و کیفیت دسترسی چگونه است؟2- فرضیه با مراجعه به منابع گوناگون به این فرضیه می رسیم که حکمت، کلام یا عملی است که دارای نوع خاصی دقت، اتفاق و استواری است که هیچ رخنه و سستی در آن راه ندارد و در واقع مبتنی بر گوهر یقین است. اگرچه حکمت از جنس متاع دنیوی نیست و امری الهی محسوب می شود. اما همانند وجود مفهومی ذو مراتب است و آدمیان به نسبت یقینی که در اختیار دارند، صاحب حکمت اند.3- معناشناسی حکمت حکمت در معنای مختلفی به کار رفته است که در اینجا به برخی از آن معانی اشاره می شود. 1-3- حکمت از فعل «حکم» به معنای «منع» است و برای اصلاح به کار می رود.(راغب و المعجم الوسيط) بنابراین در تعریف حکمت دو معنای مهم نهفته است منع(بازداشتن) و اصلاح(سامان بخشی) پس حکمت منع است ولی نه هر منعی، بلکه منعی که در جهت ا تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 21 تاريخ : سه شنبه 12 دی 1402 ساعت: 16:22

نتایج اخلاقی وحدت وجودی مولانا(2)1- دلبستگی به حق: در وحدت وجود باید از کثرات و عشق های پراکنده نجات یافت و دل در گرو محبوب پایدار نهاد و از هر گونه امر نسبی متوجه امر مطلق شد. چون نسبیات و ممکنات زوال پذیرند. دل از همه بریدن و در گرو حق گذاردن سرانجام مطلوبی به همراه دارد. به قول مولوی اگر بر شاهدان خوارزم عاشق نشوند آخر بر خوارزم عاشق باید شدن که در او شاهدان بی حدّند و آن خوارزم فقر است که در او خوبان معنوی و صورت های روحانی بی حدّند. که به هر که فرود آیی و قرار گیری دیگری رو نماید که آن اول را فراموش کنی الامالانهایه. پس بر نفس فقر عاشق شدیم که در او چنین شاهدانند.(فیه ما فیه ص 159)مولوی اغلب اصطلاح فقر را مترادف با فنا و نیستی به کار می برد. درویش کسی است که فقیر است زیرا چیزی از خودش ندارد. او تماما تهی از خودی است. فقیر حقیقی در واقع غنی ترین همه ی انسان ها است. زیرا از هستی خویش فراغت یافته و باقی در خود حقیقی است. این فرموده ی پیامبر نیز ناظر به همین معناست فقر فخر من است.(راه عرفانی عشق، ویلیام چیتک، برگردان شهاب الدین عباسی ص 215)چون فناش از فقر پیرایه شود/ او محمدوار بی سایه شودفقر فخری را فنا پیرایه شد/ چون زبانه ی شمع او بی سایه شدشمع چون در نار شد کلی فنا/ نه اثر بینی زشمع و نه ضیا(مثنوی 5/ 672)در داستان ایاز، شناختن خویش یعنی حالت رقت انگیز پیشین خود(چارق و پوستین) به معنای شناختن خداوندگار خویش است یعنی بخشش بی پایان خداوند که بدون آن آدمی هیچ است. این کاربرد استادانه مخالف عادت از حدیث مشهور هر کس خود را بشناسد خداوندگار خویش را می شناسد، نشان می دهد که مولوی این حدیث را به مفهوم وحدت وجود آن گونه که معمولا حقیقت امر است تفسیر نکرده است.(شکوه شمس، آنه ماری تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 24 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1402 ساعت: 21:41

نتایج اخلاقی وحدت وجودی مولانا(3)4- همسانی غم و شادی: از آنجا که عرفا غم جدایی را در دستیابی به مقصود و معشوق امری عادی و روا می دانند نسبت به آن احساس دلگیری و اضطراب ندارند. یعنی این غم را غم تنهایی نمی دانند بلکه غم جدایی و زمینه ساز رسیدن به مطلوب فرض می کنند. بنابراین برای وحدت وجودی به واسطه طلب همیشگی مسائل و پدیده ها فوق اخلاق و فقه است و درد فراق همان درد جاودانگی است. مولانا در غزل 1484 دیوان شمس می گوید:معشوق درختی است که ما از بر اوئیم/ از ما بر او دور شود هیچ نمانیمچون هیچ نمانیم زغم هیچ نپیچیم/ چون هیچ نمائیم هم اینیم و هم آنیمشادی شود آن غم که خوریمش چو شکر خوش/ ای غم بر ما آی که اکسیر غمانیم در این ابیات اولا معشوق را به درختی تشبیه کرده است که ما میوه های او هستیم چنان که میوه بدون درخت امکان وجود ندارد و فانی و هیچ است آن گاه از نتایج عدم یکی این است که برای عارف غم و شادی وجود ندارد یعنی هر دو برایش یکسان است یا به تعبیر دیگر غم را نوعی شادی تلقی می کند.5- قناعت: قناعت با آن که از مقامات و آداب صوفیانه نیست ولی اخلاق صوفیانه است در رساله ی قشیریه آمده است: جابربن عبدالله گوید: پیغامبر(ص) گفت: قناعت گنجی است که به آخر نرسد. گفته اند: قناعت آرام دل بود به وقت نایافتن آنچه در دست داری... ابوعبدالله خفیف گوید: قناعت طلب ناکردنست آن را که در دست تو نیست و بی نیاز شدن است بدانچه هست.(رساله قشیریه ص 239) عرفان احساسات حریصانه را به سویی مشخص هدایت می کند. و دوست داشتن دیگران و ترجیح آنان بر خود را جایگزین حرص می کند. عرفان به انسان قناعت می آموزد. شکر و صبر را توصیه می کند. همه ی اینها آموزه های اخلاقی ای است که با درک جهان در حدود طبیعی و الهی امکان پذیر تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 24 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1402 ساعت: 21:41

نتایج اخلاقی وحدت وجودی مولانامقدمهنظریه ی وحدت وجود فقط یک عنوان و موضوع فلسفی و عرفانی نیست بلکه تئوری ای است که منجر به رفتار متفاوت می شود. چنان که عارفان واصل به نتایج و پیامدهای اخلاقی وحدت وجود واقف بوده اند. زیرا آنچه از زندگی عارفان برای دیگران درس آموز و عبرت انگیز می نمایاند، جلوه هایی از ارزش های اخلاقی برآمده از نگرش وحدت وجودی آنان است. چه که قائلان به وحدت وجود، هستی را به گونه ای دیگر مشاهده و وارسی می کنند.زوایای زندگی فردی و اجتماعیِ عارفان منبعث از درک متفاوت آنان از هستی است که در رفتارشان سرریز می شود. به تعبیر دقیق تر تا وقتی هستی شناسی کسی تغییر نکند تحولی در رفتار او ایجاد نمی شود. به عبارت دیگر انجام یک عمل در بیرون و حتی تحمل ناملایمات و کنترل نسبی رفتارهای خارجی، ناشی از تغییر نگرشی است که در درون آدمی رخ داده است. مطمئنا افرادی که در مناسبات خانوادگی و اجتماعی دچار آشفتگی و پریشان حالی هستند در درون خود خصوصا در حوزه ی باورها به آشوبی پنهان دچارند. یعنی پیش از آن که امری در خارج تحقّق یابد؛ این اراده ی درونی است که به کاری راغب یا نسبت به آن انزجار پیدا می کند. اما از آنجا که نمی توان منویّات درونی آدم ها را خواند؛ به ناچار رفتارهای آنهاست که مورد ارزیابی قرار می گیرد. نکته ی قابل ذکر این که بزرگان دینی بیش و پیش از آن که بخواهند نقش الگویی در جامعه را ایفا نمایند؛ خود به نوعی زیستن شرافتمندانه و عاقلانه دلبسته بوده اند. یعنی آنان به قصد الگوشدن کاری انجام نداده اند بلکه شیوه ی زیست شان ناشی از نگرشی بوده که به هستی و خدای هستی داشته اند. هر چند پیامد این نوع زیستن برای دیگران نقش الگویی دارد.(این را از درس گفتارهای «خدا راز جهان» استاد شبستری آموخ تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 18 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1402 ساعت: 21:41

پرواز در ملکوت مقدمه نيايش در پى ستايش و پرستش خدا شكل مى گيرد و راز و رمز آن در شناخت خود و خدا قابل جستجو است از اين رو در اين بحث ابتدا به معرفى آدمى به عنوان موجودى كه احساس تنهايى مى كند و نيازمند تعريفى از خود و روابط خود با ديگران خصوصا خداست، آغاز مى شود و با معرفى خدا و شناخت رحمت و عنايت او به بندگان ادامه مى يابد. پس از درك خود و شناخت خدا، آدمى مى تواند ادعا بكند كه به گفتگو با خدا در قالب نيايش دست يافته است. در پايان بحث ساختار ادعيه اسلامى مورد توجه و نمونه هايى از دعاهاى صحيفه سجاديه ذكر شده است. روابط چهارگانه انسان انسان تنها موجودى است كه شخصيت و هويت خود را مرهون ارتباط با ديگر موجودات است و از آنجا كه داراى شعور و فكر است. تلاش مى كند با وجود ارتباط ماهيت خود را تعريف كند. در يك نگاه كلى بين انسان و ديگر موجودات چهار رابطه قابل بررسى است. رابطه انسان با خدا - رابطه انسان با خودش - رابطه انسان با جهان - رابطه انسان با ديگران. اين چهار رابطه، پيچيدگى آدمى را به عنوان عنصر برتر هستى نشان مى دهد. چون اگر براى موجودات سه رابطه ديگر لحاظ شود، انسان تنها موجودى است كه با خودش نيز رابطه دارد. يعنى برداشت هاى مختلفى از شخصيت خود دارد. البته شايد تصور كرد كه اين رابطه پس از ارتباط با ديگر موجودات در او پديد مى آيد ولى مهم اين است كه اين رابطه را هم مى توان تعريف كرد. يعنى انسان تنها موجودى است كه عليه خود دست به انقلاب و قيام مى زند. و از خود تفسيرهاى مختلفى ارائه مى دهد ولى ديگر موجودات قدرت اين بازپرورى را ندارند و لااقل از خود بيگانه هستند و با ارتباط با ديگر موجودات حيات خود را ادامه ميدهند. روابط چهارگانه اى كه براى انسان برشمرديم ناشى از برداشت و تفسيرى است ك تب فلسفی...
ما را در سایت تب فلسفی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tabefalsafia بازدید : 70 تاريخ : دوشنبه 28 فروردين 1402 ساعت: 17:02